تاکنون به این فکر کرده اید کسی شواهدی برای اثبات وجود خدا به شما نشان دهد؟ بدون هیچ حکم و اجباری مبنی بر اینکه « شما باید ایمان داشته باشید » . اما قبل از شروع به این نکته توجه کنید . وقتی در مورد امکان وجود خدا صحبت می کنیم، کتب آسمانی می گویند افرادی وجود دارند که شواهد محکمی برای اثبات وجود خدا دیده اند اما حقیقت خدا را انکار کرده اند .
از سوی دیگر او به کسانی که می خواهند بدانند آیا خدایی وجود دارد، می گوید « اگر مرا جستجو کنید خواهید یافت ؛ وقتی که مرا با تمام قلبتان جستجو کنید مرا پیدا می کنید » . قبل از پرداختن به حقایقی در مورد وجود خدا از خودتان بپرسید، اگر خدا وجود داشته باشد، آیا می خواهم او را بشناسم؟ ساده ترین راه اثبات وجود خداوند با فرمول های ریاضی را برایتان تشریح نماییم .ساده ترین راه اثبات وجود خداوند با فرمول
همه چیز با چند تا فرض شروع می شود :
۱ – تمام موجودات و به تعبیری ممکنات را با اعداد نشان دهیم . به عبارت دیگر، اعداد نمادی از ممکنات و موجودات باشند . آنها را با x نشان می دهیم.
۲ – عدم و نیستی را با صفر نمادگذاری می کنیم .
۳ – خدا را با بینهایت نمادگذاری می کنیم .
حال کسرهای ۰/۰ ، ∞/∞ ، x/0 ،۰/x ، ∞/۰ ، ۰/∞ ، x/∞ و ∞/x را تعبیر کنید .
مثلاً نسبت ما در مقابل خداوند مثل ۰=∞/x است که صفر می شود . از منظر ایمان به خدا معنای روشنی دارد . موجودات در مقابل خداوند هیچ (صفر) هستند . بقیه را خودتان تعبیر کنید . فقط برای یادآوری برخی از دوستان، مقدار کسرها را می نویسم .
∞/x=∞ | x/∞=۰ | ۰/∞=۰ | ∞/۰=∞ |
۰/x=0 | x/0=∞ | مبهم=۰/۰ | ∞/∞=مبهم |
فکر کنم تعابیر روشن هستند [۱] . فقط نسبت عدم با عدم و نسبت خدا با خودش است که مبهم است ! جالبه نه؟!
در این مطلب هیچ چیز را ادعا نکرده ام و قصد هیچگونه سخن حکیمانه و مطلب مناقشه برانگیزی هم ندارم .
همیشه صفر و بینهایت به هم ربط دارند . خیلی وقتها به شوخی می گوییم که برای حل یک معادله می توان طرفین را در صفر ضرب کرد . این سخن وراء شوخی ساده اش حاوی نکتهء عمیق تری است . در حقیقت می توان نشان داد که اگر کسرهای ۰/۰ و ∞/∞، مبهم نبودند همه چیز با همه چیز مساوی می شد . [۲]
جالب نیست؟ می خواهید جالب تر شود؟

کافیست تعبیر ایمانی آنها را با این جملهء اخیر من بیامیزید تا ببینید به چه نتایجی می رسید. می توان این سخن را به خیلی جاهای دیگر کشاند ولی آنرا به تخیل و اندیشهء خودتان وا می گذارم.
نکته :
فقط کسانی که مفهوم حد را خوانده اند مطالعه کنند .
پانوشت :
[۱] تنها کسری که نیاوردم مربوط به نسبت موجودات به هم است. اگر آنها را x1 و x2 بنامیم. x2/x1 فقط نشان می دهد که نسبت آنها محدود و معین است که چندان مورد ویژه ای نیست.
[۲] مثلاً از ۰=۰ => <= a×۰=b×۰ با تقسیم طرفین بر ۰ ، هر a با هر b برابر می شد. البته این خاصیت در ذات تعریف صفر است و آن ابهام با این خاصیت که حاصلضرب هر چیز در صفر، صفر می شود همراه است.
واقعا جالب بود برام